خاطرات پرتغالی 4

لا اقل نجات ام بدهيد!


چند پیکسل کتاب 1392/09/30 11:19

خاطرات پرتغالی 3

چــَـــك مــا لــي...!


چند پیکسل کتاب 1392/09/30 10:50

خاطرات پرتغالی 2

مي گويم صدّام آن يكي گوش ات را هم ببرد...!


چند پیکسل کتاب 1392/09/25 09:14

خاطرات پرتغالی / الپيشت !

توي فاو گربه زياد پرسه مي زد. يك روز يكي از گربه ها آمد پايين خاك ريز. براي اين كه گربه
تركش نخورد و بلايي سرش نيايد، رو به گربه گفتم:
ـ پيشته . پيشته .


چند پیکسل کتاب 1392/09/24 14:10

آخرین فصل روزهای بیرنگ

با الهام از زندگی شهدای رودپی ساری


چند پیکسل کتاب 1392/09/10 13:03